بسم رب الشهدا
برای آن که بتوانیم فانی در بقای خدای بشویم و برای همیشه باقی شویم باید با معشوق خود سنخیت ایجاد کنیم. از جمله صفات خداوند تجرد اوست.
تجرد یعنی روح را از حوزه ی امیال، خواسته ها و تجلیات جسم خارج کردن. یعنی روح غذای خودش را بخورد، جسم هم غذای خودش را. اما وقتی پایمان را از گلیم خود فراتر نهادیم، روح اسیر خواسته های جسم میشود و عدم و فنا را میپذیرد و وقتی پذیرفت دیگر نمیتواند وجود را ظهور دهد. تمام روزنه ها ی قلب، از تجلیات جسم پر میشود.
بهترین حالت درک این امر هم در نماز است. به نماز بایستید، ببینید از روزنه های قلبتان چه چیز ظهور پیدا می کند؟ نور اسماء؟ نور خدا؟ یا اولادکم (فرزندان)، عشیرتکم(خویشان و همسران) و اموالکم (اموال)؟
هر کس که مجرد می شود باطن بین می شود. اما باطن چه کسی را می بیند؟ باطن خود را. عالم باطن چیزی جزء فطرت و در نهایتش توحید و ولایت نیست.
زندگی کنیم، بسازیم، فرم بدهیم؛ اما آن شکل و فرمی که امیال حیوانی اقتضاء میکند؟