با توجه به چگونگی وَهم عنایت داشته باشید که در ارتباط با زن و مرد، عامل تحریک وَهم در مرد عموماً نگاه به نامحرم، و در زنها عموماً با خودنمایی برای نامحرم پیش میآید. حال وقتی بنا را بر آن گذاشتیم که وَهم ما را گرفتار خیالات دروغین نکند و سعی کردیم حکومت آن را بر ادراک خود ضعیف کنیم، در رابطه با نامحرم بسیار مراقب خود هستیم. زیرا اگر زن با خودنمایی برای نامحرمان، حوزهی حضور وَهم خود را گسترش داد، و یا مرد با نگاه کردن به نامحرم حوزه حضور وَهم خود را شدت بخشید، از ارتباط با واقعیات محروم میشوند و با خیالات خود زندگی میکنند، در نتیجه وقتی با واقعیات روبهرو میشوند متوجه میشوند به بن بست رسیدهاند. قدیمیها مثالی دارند، میگویند: در تاریکی که به درستی نمیشود چهرهی نامحرم را نگاه کرد. نامحرم براساس تحریک قوه وَهمیه زیبا مشاهده میشود، مرد جوانی مدتها با خیال دختری که در شبها و در تاریکیها خود را برای او ظاهر میکرد، در خیالاتش با آن دختر خوش بود تا اینکه یک بار آن دختر به امید آن که بهتر با آن جوان اُنس بگیرد، در روز روشن با او روبهرو شد، جوان نتوانست قبول کند این همان دختری است که در تاریکی چهرهاش را دیده است. به او گفت برو و مرا با همان که در خیال دارم تنها بگذار که با آن خوشترم. با همان صورت وَهمی و دروغین میخواست بهسر ببرد! وَهم اینطور انسان را بازی میدهد، آنچنان صورتهای دروغین برای ما می سازد که هرگز جرئت روبهروشدن با واقعیت را نداریم.
برگرفته از کتاب «مرزهای ارتباط بین زن و مرد یا فلسفه نگاه و حجاب» نوشته استاد اصغر طاهر زاده
کلمات کلیدی: